یـکــــ صــبــــــحِ بـــــــآرانــی ...

تلنگر کوچکی است باران، وقتی فراموش میکنیم آسمان کجاست ...

یـکــــ صــبــــــحِ بـــــــآرانــی ...

تلنگر کوچکی است باران، وقتی فراموش میکنیم آسمان کجاست ...

یـکــــ صــبــــــحِ بـــــــآرانــی ...

چـشـم هـآ رآ بآیـב شـسـتـــــــ
جـــــــورِ בیـگـــر بـآیـב בیـב ...
کــــــآرِ مــــآ نـــیـــســـتــــــــــ
شـنــــآســآیے رآزِ گـلِ ســـــرخ
کـــآرِ مـآ شـآیـב ایــלּ اسـتــــــــ
کــہ میـآלּـ گـلِ نیــلـــوفـر و قرלּ
پــــے آوازِ حــقــیــقـــتـــــــــــــ
بــבویــــم ...

مطالب پربحث‌تر

درد و دل های خدا با تو

پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۳۳ ب.ظ

سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام.(ضحی2-1)

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگوییم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی(یس 30)

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی(انعام 4)

و با خشم رفتی و فکر کردی مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری(یونس 24)و هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا87)

و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری(حج ۷۳)

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب ۱۰)

تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن.(توبه ۱۱۸)

وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (انعام ۶۳-۶۴)

این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا ۸۳)

آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح ۲-۳)

غیر از من، که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف ۵۹)

پس کجا می روی؟ (تکویر ۲۶)

پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات ۵۰)

چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار ۶)

مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم ۴۸)

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام ۶۰)

من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش ۳)

برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه با هم باشیم (فجر ۲۸-۲۹)

تا یک بار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم... (مائده ۵۴)

  • بـــــآران (یک صبحِ بارانی ...)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی